صادق برزگر، اسدالله دیوسالار، زهره فنی، اسماعیل صفرعلی زاده،
دوره ۱۸، شماره ۶۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
امروزه توسعه پایدار به عنوان مفهومی بسط یافته و نهادینه شده، به چارچوب کلی و جامعی برای شناخت و تحلیل مسائل پیش روی شهرها تبدیل شده است. در این میان شهرهای کوچک به عنوان نظام های جغرافیایی، متأثر از عوامل و نیروهای فضاساز در یک فرآیند زمانی- مکانی به وجود آمده و همواره تحت تأثیر فرآیند های درونی و بیرونی(اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی) در حال تغییر و تحول اند. این شهرها به عنوان حلقه حیاتی و تفکیک ناپذیری از نظام سکونتگاهی در سطوح ملی، منطقه ای و محلی و متشکل از اجزاء مرتبط به هم هستند که توسعه پایدار آنها، منجر به توسعه پایدار محلی و منطقه ای خواهد شد. لذا توسعه پایدار شهرهای کوچک، فرایندی مهم و رویکردی اساسی است که ضرورت و چارچوب اصلی مطالعه حاضر را شکل داده است. در این راستا مفهوم پایداری کالبدی در چارچوب مبحث پایداری شهرهای کوچک، بیانگر تعادل و پوپایی این سکونتگاههای کوچک در ارتباط با ساختارهای کالبدی- فضایی است، به طوری که متضمن پایداری سکونتگاه در روندهای مکانی- زمانی گردد. پس میتوان آن را فرآیندی از تغییر و تحولات، با هدف بهبود و ارتقای کمی و کیفی ساختار کالبدی این شهرها دانست. در این میان شناسایی و تقویت شاخص های پایداری کالبدی که به دنبال ارتقای کیفیت فیزیکی سکونتگاههای انسانی و محیط های زندگی و کار تمام مردم بویژه قشرهای ضعیف مردم، در مسیر رسیدن به پایداری است از اهمیت بسزایی برخوردار است. لذا این پژوهش با هدف شناخت و تبیین روند تحولات توسعه در ساختار کالبدی-زیرساختی شهرهای کوچک، به بسط مفهومی-کارکردی اهمیت و جایگاه شاخص های کالبدی در در پایداری شهرهای کوچک استان مازندران خواهد پرداخت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدل بارومتر پایداری و رادار استفاده شده است. جامعهی آماری در این تحقیق شامل شهرهای کوچک استان مازندران است. یافته های تحقیق نشان میدهد که تنها مولفه یکپارچگی کارکردی در شهرهای کوچک مورد مطالعه در شرایط پایداری متوسط قرار داشته و مولفه های کیفیت مکان و امکانات مکان از سطح پایداری ضعیفی برخوردارند. بطور کلی نتایج نشان دهنده ناپایداری کالبدی شهرهای کوچک مورد مطالعه است.