۴ نتیجه برای سلیمانی
وحید شجاعی، فرشاد تجاری، بهاره سلیمانی تپه سری، مرتضی دوستی،
دوره ۱۲، شماره ۳۹ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
توریسم به طور عام و توریسم ورزشی به طور خاص با دارا بودن ویژگی صنعت پاک، یکی از منابع درآمدزایی برخی از کشورها قلمداد میگردد. بدیهی است که به منظور بهرهبرداری از این حوزه از صنعت ورزش، مدیران و دست اندرکاران نیازمند برنامهریزی دقیقی در سطح استراتژیک و عملیاتی هستند، موضوعی که در استان مازندران به ندرت به آن پرداخته شده است. هدف از تحقیق حاضر، شناسایی و الویتبندی نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات و به دنبال آن تحلیل استراتژی SWOT برای برنامهریزی استراتژیک صنعت توریسم ورزشی استان مازندران میباشد. بدین منظور ۸۹ نفر از مدیران ارشد اجرایی ورزش استان، مدیران، راهنمایان و افراد مطلع امور گردشگری، کارشناسان ورزشی و نیز خبرگان مدیریت ورزشی که به صورت غیر تصادفی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده بودند، پرسشنامه تنظیمی مرتبط با موضوع تحقیق را به طور داوطلبانه تکمیل نمودند. نتایج حاصل از آزمون دوجملهای نشان داد که متغیرهای شناسایی شده وابسته به عاملهای نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات به ترتیب ۱۳، ۲۹، ۲۰ و ۲۳ مورد بودهاند. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون فریدمن نشان داد که شرایط مساعد آب و هوایی و سیستم حمل و نقل به ترتیب به عنوان با اهمیتترین و کم اهمیتترین نقطه قوت و عدم برگزاری مسابقات و تورنمنتهای بینالمللی ورزشی با کیفیت مطلوب در استان و امنیت گردشگران ورزشی به عنوان با اهمیتترین و کم اهمیتترین نقطه ضعف محسوب میشوند. مساعد بودن زمینه برگزاری جشنوارههای ورزشی بومی- محلی در استان و بالا بودن قدرت ریسک پذیری جهت ورود به این صنعت در استان به عنوان با اهمیتترین و کم اهمیتترین فرصتها تلقی شده و در مقابل، عدم اعمال نظارت موثر بر روند توسعه صنعت توریسم ورزشی در استان و عدم تدوین برنامه ریزی جامع جهت طراحی، ساخت و نگهداری اماکن و فضاهای ورزشی در استان به عنوان با اهمیتترین و کم اهمیتترین تهدیدات محسوب میشوند. نتیجه کلی تحقیق نشان داد که با شناسایی حوزههای چهارگانه توریسم ورزشی، میتوان با تدوین استراتژیهای مطلوب به توسعه این رشته در استان کمک نمود. برخی از این استراتژیها عبارتند از: بهره گیری از توانمندیهای نیروی انسانی بومی، برقراری ارتباط مستمر با شهرها و کشورهای همسایه جهت انجام رویدادها، مسابقات و...، توسعه و رونق ورزشهای آبی جهت ورزش قهرمانی و همگانی، ایجاد رویههای مناسب جهت پرهیز از اشاعه تهاجم و تقابل فرهنگی، ایجاد نگرشهای اقتصادی مبتنی بر آینده دور جهت ثبات و رونق بازار، توجه به لزوم رقابت با رقبای منطقهای و بینالمللی با تدوین برنامههای دوربرد، توریسم به طور عام و توریسم ورزشی به طور خاص با دارا بودن ویژگی صنعت پاک، یکی از منابع درآمدزایی برخی از کشورها قلمداد میگردد. بدیهی است که به منظور بهره برداری از این حوزه از صنعت ورزش، مدیران و دست اندرکاران نیازمند برنامهریزی دقیقی در سطح استراتژیک و عملیاتی هستند، موضوعی که در استان مازندران به ندرت به آن پرداخته شده است. هدف از تحقیق حاضر، شناسایی و اولویت بندی نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات و به دنبال آن تحلیل استراتژی SWOT برای برنامه ریزی استراتژیک صنعت توریسم ورزشی استان مازندران میباشد. بدین منظور ۸۹ نفر از مدیران ارشد اجرایی ورزش استان، مدیران، راهنمایان و افراد مطلع امور گردشگری، کارشناسان ورزشی و نیز خبرگان مدیریت ورزشی که به صورت غیر تصادفی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده بودند، پرسشنامه تنظیمی مرتبط با موضوع تحقیق را به طور داوطلبانه تکمیل نمودند. نتایج حاصل از آزمون دوجمله ای نشان داد که متغیرهای شناسایی شده وابسته به عاملهای نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات به ترتیب ۱۳، ۲۹، ۲۰ و ۲۳ مورد بودهاند. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون فریدمن نشان داد که شرایط مساعد آب و هوایی و سیستم حمل و نقل به ترتیب به عنوان با اهمیتترین و کم اهمیتترین نقطه قوت و عدم برگزاری مسابقات و تورنمنتهای بینالمللی ورزشی با کیفیت مطلوب در استان و امنیت گردشگران ورزشی به عنوان با اهمیتترین و کم اهمیتترین نقطه ضعف محسوب میشوند. مساعد بودن زمینه برگزاری جشنوارههای ورزشی بومی- محلی در استان و بالا بودن قدرت ریسک پذیری جهت ورود به این صنعت در استان به عنوان با اهمیتترین و کم اهمیتترین فرصتها تلقی شده و در مقابل، عدم اعمال نظارت موثر بر روند توسعه صنعت توریسم ورزشی در استان و عدم تدوین برنامه ریزی جامع جهت طراحی، ساخت و نگهداری اماکن و فضاهای ورزشی در استان به عنوان با اهمیتترین و کم اهمیتترین تهدیدات محسوب میشوند. نتیجه کلی تحقیق نشان داد که با شناسایی حوزههای چهارگانه توریسم ورزشی، میتوان با تدوین استراتژیهای مطلوب به توسعه این رشته در استان کمک نمود. برخی از این استراتژیها عبارتند از: بهره گیری از توانمندیهای نیروی انسانی بومی، برقراری ارتباط مستمر با شهرها و کشورهای همسایه جهت انجام رویدادها، مسابقات و...، توسعه و رونق ورزشهای آبی جهت ورزش قهرمانی و همگانی، ایجاد رویههای مناسب جهت پرهیز از اشاعه تهاجم و تقابل فرهنگی، ایجاد نگرشهای اقتصادی مبتنی بر آینده دور جهت ثبات و رونق بازار، توجه به لزوم رقابت با رقبای منطقهای و بینالمللی با تدوین برنامههای دوربرد، تدوین چشم انداز حمایت رسانهها از توریسم ورزشی، تأمین اعتبار از محلهای درآمدی جهت توسعه این صنعت، ترغیب بخش خصوصی به سرمایه گذاری در این بخش و عدم رویارویی دولت با آن از طریق طرحهای توسعه، تلاش در جهت ایجاد هماهنگی بین نهادهای مختلف دست اندر کار، شفاف سازی مزایای وجود سیاستهای کلان همراستا جهت توسعه این بخش و ارائه درخواست از وکلای مردم در مجلس جهت تدوین سیاستهای حقوقی مشخص و محکم
عطا صفری، فریدون سلیمانی، محمود حبیب نژاد روشن،
دوره ۱۷، شماره ۵۷ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
فرسایش پدیده ای اجتناب ناپذیر بوده و نمی توان آن را کاملاً از بین برد ولی فعالیت های انسان میتواند موجب تشدید و یا کاهش آن شود. حوضه آبخیز بابلرود واقع در استان مازندران از این امر مستثنی نبوده و با توجه به وسعت، توپوگرافی، زمین شناسی، وجود کاربری های مختلف ناشی از دخالت های آبخیزنشینان حوضه، نیازمند بررسی و مطالعه مقوله فرسایش خاک و همچنین، مدیریت بهینه کاربری اراضی به طور جدی می باشد. لذا در این تحقیق، جهت پهنه بندی شدت فرسایش حوضه آبخیز مورد نظر، از مدل EPM که چهار عامل ضریب فرسایش حوضه آبخیز (ψ)، ضریب استفاده از زمین (Xa)، ضریب حساسیت سنگ و خاک به فرسایش (Y) و شیب متوسط حوضه (I) را بررسی میکند، استفاده گردید. از آنجایی که عوامل مؤثر مختلف، تأثیر و درجه اهمیت متفاوتی در فرسایش دارند هر یک از پارامترها با توجه به نسبت اهمیت به کلاس های متفاوتی طبقه بندی و مطابق مدل فوق در محیط GIS عملیات استاندارد سازی بر روی لایه های مزبور اعمال گردید و لایه های تهیه شده در مدل EPM، با هم تلفیق و نقشه پهنه بندی شدت فرسایش تهیه شد، سپس با توجه به نتایج مدل و مقدار رسوب برآورد شده، اولویت بندی زیرحوضه ها انجام پذیرفت. برای ارزیابی نتایج مدل EPM، از داده های مشاهده ای (۴۳ سال آمار ایستگاه رسوبسنجی قران تالار) استفاده گردید که بین پارامترهای مقادیر برآورد شده و داده های مشاهدهای مقدار ضریب همبستگی ۹۱/۰ بوده و صحت نتایج مدل را تأیید نمود. همچنین با استفاده از آزمون t جفتی نتایج مدل با داده های مشاهدهای مورد ارزیابی قرار گرفت که در سطح اطمینان ۹۵% اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. جهت شناسایی و تعیین بازه های حساس در آبراهه ها از نظر فرسایش پذیری و تولید رسوب از نتایج مدل مذکور، بازدیدهای میدانی و تکنیک GIS بهره گرفته شد که از ۱۵۰ بازه حساس شناسایی شده در منطقه، تعداد کثیری را زیرحوضه بابلک به خود اختصاص داده است. بطور کلی نتایج حاصل از این تحقیق در حوضه آبخیز بابلرود نشان میدهد که زیرحوضه بابلک به دلیل شرایط توپوگرافی و سازندهای حساس و خاک های با نفوذ پذیری کم دارای بیشترین مقدار فرسایش و تولید رسوب و بیشترین تعداد بازه های حساس است.
تقی حیدری، علی شماعی، فرزانه ساسان پور، محمد سلیمانی، محسن احدنژاد،
دوره ۱۷، شماره ۵۹ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
بافت فرسوده شهر به عنوان بستر زیست انسان شهرنشین، نیازمند تامین استانداردهایی است که در یک نگاه می توان آن را استانداردهای زیست پذیری نامید. با این وجود فقدان یکپارچگی و استراتژیهای ضعیف در برنامه ریزی شهری؛ زیست پذیری شهر؛ بالاخص زیست پذیری بافت فرسوده شهرها را تحت تاثیر قرار داده است. از این رو هدف این تحقیق؛ شناسایی شاخصه های موثر بر زیست پذیری بافتهای فرسوده شهری و ارزیابی این شرایط در وضع موجود بافت می باشد. بستر تحقیق بافت فرسوده شهر زنجان بوده و در این راستا تعداد ۳۸۱ نفر از شهروندان ساکن بافت به روش نمونه گیری احتمالی به (روش تصادفی ساده) انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که وضعیت زیست پذیری شهر زنجان با میانگین ۲,۷۷ و آماره t ۱۴.۶۸۷- در حد مطلوب نیست. این درحالی است که طبق نتایج آزمون تحلیل واریانس(ANOVA) با رد فرضیه صفر(H۰≠P<۰.۰۵)، شرایط زیست پذیری در بافت شمالی، جنوبی و بازار یکسان نیست. در این زمینه، نتایج آزمون شفه نشان می دهد که شرایط زیست پذیری در بافت شمالی، نسبت به بافت جنوبی و بافت بازار بهتر است. همچنین شاخص مدیریتی در هر سه بافت ضعیف است. علاوه بر این، نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مهمترین عامل در تبیین زیست پذیری بافتهای فرسوده شهر زنجان، عامل زیست محیطی(۵.۵۳۷) با سهم واریانس ۴۳.۳۸ می باشد و این عامل بیشترین ارتباط و همبستگی را با شاخص مدیریتی(۰.۷۱۷) و کالبدی(۰.۶۷۴) دارد؛ در نتیجه برای رسیدن به یک زندگی مطلوب در بافت فرسوده شهر زنجان باید مسائل فضای زیست محیطی؛ مدیریتی و کالبدی را در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های شهری مورد تاکید بیشتر قرار داد.
مهتاب صفری شاد، محمود حبیب نژاد روشن، کریم سلیمانی، علیرضا ایلدرمی، حسین زینی وند،
دوره ۱۸، شماره ۶۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
تشخیص بهموقع و دقیق تغییر ویژگیهای سطح زمین بهمنظور درک روابط و تعاملات بین انسان و پدیدههای طبیعی و ارتقا تصمیمگیری بهتر بسیار مهم است. دادههای سنجش از دور منابع مهمی هستند که در دهههای اخیر برای تشخیص تغییر کاربری اراضی مورداستفاده قرارگرفته است. در این پژوهش جهت تهیه نقشه کاربری اراضی حوزه آبخیز همدان- بهار از دادههای رقومی سنجندههای (۱۹۹۲) TM ، (۲۰۰۰)ETM و (۲۰۱۳) OLI مربوط به لندستهای ۵، ۷ و ۸ استفاده شد. به کمک نمونههای برداشتشده واقعیت زمینی، برای طبقهبندی تصاویر، روش طبقهبندی نظارتشده حداکثر احتمال مورداستفاده قرار گرفت. با توجه به طبقهبندی میزان مقبولیت ضریب کاپا توسط لاندیس و کوچ، مقبولیت ضریب کاپا برای سالهای ۱۹۸۵(۱۱/۹۳%)،۲۰۰۰ (۰۱/۹۰%) و ۲۰۱۳ (۰۶/۸۵%) عالی ارزیابی شد. همچنین با مقایسه نقشههای NDVI با نقشههای طبقهبندی شده حداکثر احتمال مشخص شد که طبقه کاربری کشاورزی آبی با نقشههای NDVI تولید شده مطابقت دارد٬ و گویای دقت روش حداکثر احتمال در طبقهبندی تصاویر میباشد. نتایج نشان داد بطور کلی بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۳ اراضی مسکونی و کشاورزی آبی به میزان ۹۳/۱۳۹% و ۲۹/۱۲ % افزایش و اراضی کشاورزی دیم و مراتع به میزان ۳۳/۰ % و۱۲/۱۷ % کاهشیافته است. همچنین نتایج حاصل از نقشههای تبدیل کاربری غیر مسکونی به مسکونی نشان داد در طی سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۰ ٬ ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ و ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۳ از بین کاربری کشاورزی و مرتع، کاربری کشاورزی به ترتیب با مساحت برابر ۶/۴۴ کیلومترمربع٬ ۳۵/۷۳ و۸۴/۹۴ بیشترین مساحت تبدیل یافته از کاربری غیرمسکونی به مسکونی را به خود اختصاص داده است. همچنین، جهت بررسی روند تغییر کاربریها با توجه به وضعیت گذشته با استفاده از مدل اتومای سلولی، نقشه کاربری اراضی برای سال ۲۰۳۰ پیشبینی شد، سپس نمودار تغییرات کاربری اراضی دوره ۱۹۹۰ تا ۲۰۳۰ ترسیم شد. نتایج بیانگر روند رو رو به رشد سطوح انسانساخت و اراضی کشاورزی آبی منطقه برای دوره آتی است. در این بازه زمینهای تحت کشت دیم و پوشش مرتعی روند رو به کاهش خواهند داشت.