[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
DOI::
OPEN ACCESS::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
آمار نشریه
مقالات منتشر شده: 660
نرخ پذیرش: 22
نرخ رد: 78
میانگین داوری: 313 روز
میانگین انتشار: 625 روز
..
آمار عمومی نشریه
آمار عمومی نشریه
..
تعداد دورها                          23
تعداد شماره‌ها 83
 تعداد مقالات 4001
 تعداد مشاهده مقاله 11748252
 تعداد مقالات ارسال شده در یکسال اخیر 3230
 تعداد مقالات پذیرفته شده  637
 درصد پذیرش 30
 زمان پذیرش (روز) 120
 تعداد پایگاه های نمایه شده 9
 h.index 3
میانگین بازه زمانی فرایند داوری 30
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۹ نتیجه برای غلامی

محمدحسن یزدانی، عطا غفاری گیلانده، عبدالوهاب غلامی،
دوره ۱۵، شماره ۵۱ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

 امروزه یکی از بارزترین معضلات بهداشتی و زیست­محیطی شهرها را می­توان روند صعودی تولید پسماندهای جامد عنوان کرد که، بایستی آن را مدیریت کرده و به نهادینه شدن پدیده­هایی چون بازیافت پلاستیک، بازیافت کاغذ و تولید کمپوست از پسماندهای جامد شهری، رو آورد. در کشور ما عدم مدیریت اصولی در جمع­آوری، دفع و بازیافت بیش از ۴۰ هزار تن زباله در روز که تقریباً ۷۰ درصد آن قابل بازیافت و تبدیل به کود بوده و هزاران تن پلاستیک، کاغذ و کارتن را در بر دارد، سبب شده این ضایعات به شکلی بی­رویه به دل خاک سپرده شده و یا در حوالی شهرها پراکنده شوند. در این میان ظرفیت­های متنوع دستگاه­های تبدیل و بازیافت پلاستیک، که امکان ایجاد مراکز بازیافت پلاستیک در نواحی متوسط تا بزرگ را با سهولت بیش­تری میسر می­سازد، می­تواند زمینه­ساز شرایط مطلوب­تری در بازیافت مواد پلاستیکی باشد. فرآیند تعیین مطلوبیت مکانی برای استقرار واحدهای بازیافت پلاستیک، مستلزم در نظر گرفتن معیارهای متعدد است، که موجب می­شود استفاده از فنون تحلیل چند معیاری امری اجتناب ناپذیر قلمداد شود. در مقاله حاضر، سعی شده است تا با انتخاب استان فارس به عنوان مطالعه موردی، کاربرد مدل TOPSIS، در یک زمینه تجربی از موضوع تحقیق به آزمون گذاشته شده و خروجی حاصله در قالب نقشه درجه بندی شده از مطلوبیت مکانی، ارایه شود. بررسی نتایج، نشان داد که پیکسل­های اولویت دار معرفی شده در خروجی حاصل از مدل، دارای شرایط بهینه از منظر معیارهای تعریف شده هستند. بنابراین این مدل می­تواند به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیم­گیری، در چیدمان مکانی-فضایی مراکز بازیافت پلاستیک مورد استفاده قرار گیرد.


مهدی نورزاده حداد، علی غلامی، نیکو آشناگر،
دوره ۱۶، شماره ۵۶ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

        تعیین حساسیت نسبی اراضی به فرسایش بادی و شناخت عوامل مؤثر بر آن به منظور الویت بندی و مدیریت عملیات حفاظت خاک و کنترل عوامل آن، ضروری است. در این تحقیق از مدل IRIFR۱ به منظور تعیین پتانسیل تولید رسوبات بادی در اراضی منطقه عبدالخان استفاده شده است. در این راستا ۹ عامل تعریف شده مؤثر مورد بررسی و امتیازات هر بخش در منطقه محاسبه شد و میزان رسوب‌دهی سالیانه منطقه موردنظر برآورد شد. نتایج این تحقیق نشان داد که در منطقه مورد بررسی ۳۵/۲۹۰ هکتار معادل ۲۱/۱۰ درصد از کل منطقه در کلاس کم، ۷/۴۲۴ هکتار معادل ۹۳/۱۴ درصد در کلاس متوسط، ۱۶/۱۵۱۶ هکتار معادل ۳۴/۵۳ درصد در کلاس زیاد و ۵۷/۶۱۱ هکتار معادل ۵۱/۲۱ درصد از کل منطقه در کلاس خیلی زیاد از نظر تولید رسوب و فرسایش بادی قرار دارد. در کل، میانگین شدت فرسایش بادی منطقه مورد نظر با ۵۵/۷۹ امتیاز و میانگین پتانسیل تولید رسوب  ویژه سالیانه منطقه مورد نظر با ۶۴/۳۳۰۲ تن در کیلومتر مربع از نظر کیفی دارای درجه زیاد (شدید) می‌باشد. در بین عوامل مؤثر در فرسایش بادی در مدل IRIFR، عامل سرعت و وضعیت باد و همچنین بافت خاک و پوشش سطح آن مهمترین عوامل مؤثر در فرسایش بادی و پتانسیل تولید رسوب در منطقه مورد مطالعه می‌باشند.

 


علی دسترنج، جواد رفیع شریف آباد، مریم جعفری اقدم، احمد نوحه گر، آرش ملکیان، حمید غلامی،
دوره ۱۸، شماره ۶۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

توده دالاهو در واحد ساختمانی زاگرس چین خورده واقع شده و در آن رخنمون­های از سنگ­های کرتاسه تا کواترنری دیده می­شود. هدف این تحقیق پهنه­بندی توسعه کارست­سطحی در زاگرس چین­خورده می­باشد. از آنجایی که ژئومورفولوژی کارست بر میزان شارژ و ویژگی­های کمی و کیفی آبخوان­های کارستی و بررسی میزان آسیب­پذیری آنها، تاثیر بسزایی دارد، تهیه نقشه توسعه­یافتگی سطحی­کارست و میزان تأثیر عوامل مختلف در نفوذپذیری سازندها، لازم و ضروری می باشد. در مجموع نه عامل لیتولوژی، فاصله از گسل، ارتفاع، بارش، دما، خاک، کاربری ( پوشش­گیاهی)، شیب و جهت­شیب به عنوان متغیرهای مستقل در فرایند کارست­زایی و توسعه آن و همچنین شکل­گیری ژئومورفولوژی کارست در منطقه مورد بررسی دخیل می­باشند. به منظور پهنه­بندی توسعه­کارست­سطحی از مدل منطق فازی ( عملگر گاما) استفاده شده است. براساس نتایج حاصله، توده دالاهو به لحاظ پهنه­بندی توسعه کارست­سطحی به چهار منطقه فاقد­کارست، کارست با توسعه­کم، کارست با توسعه متوسط و مناطق توسعه­یافته کارستی تقسیم گردید. ارزیابی نقشه پهنه­بندی حاصله با فروچاله ها و پولیه های کارستی، حاکی از دقت بالا و کارایی مطلوب این مدل در ارزیابی توسعه کارست سطحی می­باشد.


احمد نوحه گر، محمد کاظمی، سید جواد احمدی، حمید غلامی، رسول مهدوی نجف آبادی،
دوره ۱۹، شماره ۶۶ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

فرسایش و رسوب از مخرّب­ترین پدیده­هایی هستند که در مناطق مختلف خسارات فراوانی را به­دنبال می­آورند. جهت مدیریت مؤثر کنترل رسوب و اثربخشی پروژه­های حفاطت خاک آگاهی از سهم منابع مختلف تولید رسوب ضروری می­باشد. هدف مطالعه حاضراستفاده از شش مدل ترکیبی با رویکرد عدم­قطعیّت مونت­کارلو جهت برآورد سهم سازندها و کاربری­های اراضی مختلف در رسوب خروجی از حوزه بود. ۴ عنصر کربن، مس، سیلیکون و تیتانیوم به­عنوان ترکیب بهینه ردیاب­ها در واحد کاربری­های اراضی و عناصر استرانسیوم، تیتانیوم، مس و نسبت ایزوتوپی نئودیمیوم ۱۴۴/۱۴۳ به­عنوان ترکیب بهینه جهت تفکیک سهم سازندهای زمین­شناسی انتخاب شدند. همچنین بر اساس تابع چگالی احتمال هر ردیاب(i) در هر منبع(j) از شبیه­سازی مونت­کارلو با تکرار ۲۰۰۰ بار جهت حل مدل­های کالینز(Collins)، کالینز اصلاح­شده(M Collins)، موتا(Motha)، لاندور(Landwehr)، لاندور اصلاح­شده(Modified Landwehr) اسلاتری(Slattery) و هوگس(Hughes) در تعیین سهم و اهمیّت­نسبی هر کدام از منابع رسوب استفاده­شد. صدک­های ۵ و ۹۵ به­عنوان سطوح اطمینان عدم­قطعیّت مونت­کارلو و صدک ۵۰ به­عنوان سهم میانگین نسبی هر منبع انتخاب شد. نتایج نشان داد برای سازندها مدل کالینز(Collins) با ضریب کارایی(ME) ۹۸/۹۹% و برای واحدهای کاربری اراضی مدل کالینز اصلاح­شده(Modified Collins) با ضریب کارایی ۳/۹۹% بهترین مدل­ها جهت برآورد سهم منابع مختلف در فرسایش و رسوب هستند. اراضی مرتعی با ۷۶/۵۸%(۶۵/۷۵-۵/۴۲) و سازند آسماری با ۶۳/۵۳%(۱۱/۶۰-۷/۴۶) بیشترین سهم را در تولید رسوب حوزه­ی آبخیز تنگ­بستانک دارند. سازندهای پابده­گورپی و بختیاری به­ترتیب با ۲۴/۰ و ۲۷/۰ و نیز اراضی باغی و مرتعی به­ترتیب با ۷۳/۳ و ۵/۳ بیشترین اهمیت­نسبی را به­خود اختصاص دادند.


علی غلامی، پگاه ولی پور چهارده چریک، مهدی نورزاده حداد،
دوره ۲۰، شماره ۶۹ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی تغییرات مکانی برخی خصوصیات خاک، تهیه نقشه رقومی و برآورد بهترین روش درون­یابی انجام گردید. در این مطالعه، ۶۲ نقطه نمونه برداری شده از خاک سطحی منطقه شرق کارون مورد بررسی قرار گرفت. این خصوصیات شامل درصد شن، سیلت، رس، هدایت الکتریکی عصاره اشباع، فسفر قابل جذب، کربن آلی، نیتروژن کل، کربنات کلسیم، ظرفیت تبادل کاتیونی، نسبت جذب سدیم و درصد سدیم قابل تبادل می­باشد. پس از بررسی و نرمال سازی متغیرها با روش­های مختلف، ابتدا تغییرنمای تمام آنها ترسیم سپس مناسب­ترین مدل تئوری به داده­های تجربی برازش داده­شد. جهت انتخاب مدل زمین­آماری مناسب ویژگی­های مورد مطالعه، تخمینگرهای کریجینگ و کوکریجینگ در محیط +GS، مورد ارزیابی قرار داده­ شد. انتخاب مدل شایسته بر اساس کمترین خطای MAE و RMSE صورت پذیرفت. بر این اساس جهت ترسیم واریوگرام­های کریجینگ پارامترهای شن، سیلت، رس، کربنات کلسیم، ظرفیت تبادل کاتیونی، نسبت جذب سدیم از مدل گوسی، کربن آلی از مدل نمایی، نیترو‍ن کل، فسفر قابل جذب از مدل کروی استفاده گردید. در مورد سایر متغیرها از تخمینگر کوکریجینگ استفاده گردید. بررسی ها نشان داد مدل گوسی کریجینگ بیشترین کاربرد را در تهیه نقشه رقومی متغیرهای خاک منطقه دارد. همچنین سیلت دارای بیشترین (۹۴۵۵۲ متر) و نیتروژن کل، کمترین (۲۷۵۰ متر) دامنه تأثیر در منطقه می­باشد. نقشه­های رقومی متغیرهای خاک تهیه شده نرم‌افزار  Arc GIS و +GS در منطقه بیانگر آهکی بودن منطقه می­باشد. خاک­ها شور و سدیمی و دارای کمبود ماده آلی هستند.


فریدون آزاد غلامی خسمخی، پرویز رضائی، امیر گندمکار،
دوره ۲۱، شماره ۷۴ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

بارش­های شدید از جمله رفتارهای مخاطره­آمیز اقلیمی هستند که با ناهنجاری‌ها و پیامدهای محیطی- انسانی همراه است. در این تحقیق بارش­ روزانه  میلی­متر۲۰ ایستگاه باران­سنجی و سینوپتیک در یک دوره ۳۰ ساله (۲۰۱۶-۱۹۸۷) در غرب استان گیلان جهت تعیین روند تغییرات بارش­های شدید مورد مطالعه قرار گرفته است. در این راستا برای تعیین وجود روند از آزمون غیرپارامتریک من - کندال، و معنی­داری آن از روش سن و همچنین از توزیع پواسون برای تعیین احتمال رخداد بارش  و روش میانیابی IDW جهت شناسایی الگوهای مکانی رخداد بارش با احتمالات مختلف استفاده شده است. نتایج نشان داد که ایستگاه­های آستانه، انزلی، ماسوله و آستارا دارای روند افزایشی و باش­محله دارای روند کاهشی شدید با روش من – کندال هستند. بررسی معنی­داری یا عدم معنی­داری روند تغییرات به روش سن نشان داد، روند درسه ایستگاه ماشین­خانه، باش محله و پونل معنی­دار بوده و فرض صفر مبنی بر عدم معنی­داری تغییر رد گردید. با استفاده از روش سن معلوم شد در سایر ایستگاه­ها تغییرات معنی­دار وجود نداشته و تصادفی بودن آنها تایید می­گردد. درهمین راستا توزیع فضایی احتمال  تا  نشان از جابجایی هسته احتمال برای  های مختلف است. بیشینه احتمال برای رخدادهای مختلف در ایستگاه ماسوله اتفاق افتاده است و توزیع پواسون ارزیابی مناسبی از رخدادهای بارش این ناحیه دارد.
 
مژگان انتظاری نجف آبادی، علی داودی، مجید غلامی،
دوره ۲۱، شماره ۷۵ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

از دلایل عمده وقوع زمین‌لغزش، مدیریت نادرست زمین به‌ویژه در مناطق کوهستانی و دره‌ها می‌باشد. در این تحقیق سعی بر آن شده که با بررسی عوامل مؤثر در وقوع زمین‌لغزش و همچنین مقایسه بخش‌های شهرستان کوهدشت لرستان ازنظر حساسیت به زمین‌لغزش در قالب روش تصمیم‌گیری چند معیاره (ELECTRE)، مناطق دارای ریسک بالای خطر زمین‌لغزش مشخص گردد. کاربرد روش‌های چند معیاره الکتره در رتبه‌بندی است. مدل (ELECTRE) ماتریس تصمیمی را ارزیابی می‌کند که شامل m گزینه و n شاخص است. در این تحقیق گزینه‌ها، بخش‌های شهرستان کوهدشت، و شاخص‌ها عوامل مؤثر در وقوع زمین‌لغزش می‌باشند. پس از وزن دهی، مقایسه زوجی و محاسبه وزن نهایی عوامل، مشخص شد که عامل شیب با وزن ۰,۳۷۹ و سنگ‌شناسی با وزن ۰,۲۴۸ نقش اصلی را در حساسیت منطقه مورد مطالعه دارند. همچنین منطقه ازلحاظ میزان آسیب‌پذیری در برابر زمین‌لغزش بررسی شد که بر طبق این ارزیابی بخش‌های طرهان و رومشگان (با تعداد تسلط ۲) بالاترین ریسک را برای وقوع زمین‌لغزش داشته و پس‌ازآن به ترتیب بخش‌های کوهنانی (با تعداد تسلط ۱)، درب گنبد و مرکزی (بدون تعداد تسلط) قرار دارند. میانگین وزن عوامل با توجه به معیارهای هماهنگ، برای بخش های طرهان (۰,۴۲۷)، رومشگان (۰.۰۴۱۲)، کوهنانی (۰.۳۵۹)، درب گنبد (۰.۰۲۵۳) و کوهدشت (۰.۲۱۷) می باشد. ازجمله عواملی که سبب حساسیت بالای بخش‌های طرهان و رومشگان گشته، درصد بالای شیب های حساس و مستعد (۱۵ تا ۴۵ درجه)، وضعیت سنگ‌شناسی (با غلبه آهک لایه ای و مارن)، کاربری اراضی نامناسب و شبکه هیدرو گرافی را می‌توان نام برد.

 
محمد ابراهیمی، علیرضا ایلدرمی، علی اکبر سبزی پرور، منصور غلامی، حمید نوری،
دوره ۲۲، شماره ۸۰ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده

اثر مخاطرات دمایی بر تخریب تاکستان­های غرب و شمال غرب ایران
 
چکیده
یکی از این عواملی  که گاهی باعث نابودی کامل تاکستان­ها می­شود،­ مخاطرات ناشی از دماهای زیر صفر درجه سانتی گراد است­. هدف از این پژوهش، بررسی اثر مخاطرات دمایی بر تخریب تاکستان­های غرب و شمال غرب ایران­ می­باشد­. داده­های مورد استفاده شامل پارامتر کمینه درجه حرارت، الگوهای سینوپتیکی تأثیرگذار و عامل موج­های سرمای شدید و زمان رخداد آن در ۸۵ ایستگاه سینوپتیک در دوره آماری ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۴ میلادی می­باشد­. نتایج نشان می­دهد که  پرتکرارترین روزهای دارای موج سرمایی مخرب تاکستان­های منطقه بطور میانگین در روز ۱۴ ژانویه (۲۵ دی ماه) رخ می­دهد نتایج تحلیل نقشه­های سینوپتیکی نشان داد که به دلیل­ تقویت کم فشار جنب قطبی و گسترش آن به سمت شرق و عرض­های جنوبی و استقرار پرفشار سیبری در غرب این کم فشار در سطح زمین، شدت اثر سرمایشی این نوع موج­های سرما در فصل زمستان در منطقه افزایش می­یابد. کمترین دمای بحرانی در بین ایستگاه­های هواشناسی­، مربوط به ایستگاه هواشناسی شهر سقز در استان کردستان با منفی ۳۳ درجه سانتی­گراد و بعد از آن، شهرهای همدان، بستان آباد و سراب با دما­های زیر منفی ۳۰ درجه رکوردار ثبت دما در بین شهر­های منطقه مورد مطالعه هستند. بررسی­ها نشان می دهد که کشت تمام ارقام انگور با میزان تحمل متفاوت در شهر سقز­، می­تواند دچار صدمه و حتی مرگ بوته گیاه شود. همچنین نتایج نشان داد که­­۶۰ درصد شهر­های منطقه مورد مطالعه با­ تمام ارقام موجود ایرانی و خارجی می­توانند بدون شرایط تهدید­آمیز سرمای شدید زمستانه، فصل سرد را سپری کنند.
 
مقدمه
بوته گیاه انگور به عنوان یک درخت مناطق معتدله، مکانیسم­های فیزیولوژیکی سازگار یافته­ای دارد که آن را در مقابل سرما مقاوم می­کند. رکود یا خواب که از نظر فیزیولوژیکی، کاهش فعالیت در هر یک از اندام­های گیاهی است، یکی از مکانیسم­های مقاومت انگور در مقابل سرما می­باشد. رکود یا خواب جوانه­ها ناشی از استراحت[۱] و یا سکون[۲] بوده و هنگامی­که جوانه­های انگور به دلایلی فیزیولوژیکی درونی حتی در شرایط مطلوب محیطی فعال نمی­شوند، در حال استراحت باقی می­ماند­ و  بعد از خواب نسبی، جوانه­های انگور وارد دوره شروع برون خفتگی[۳]، می­شوند (Jalili Marandi, ۲۰۱۰: ۹۴۲). Mahmoudi (۲۰۱۶) در بررسی میانگین گردش جوی منجر به یخبندان­های فراگیر در ایران، نشان داد که در الگوی گردشی فشار سطح دریا­، آرایش مکانی سامانه پرفشار سیبری و کنش­های متقابل آن با دو سامانه کم فشار جنب قطبی (کم فشار ایسلند) و کم فشار موسمی سودان، مهمترین بازیگران فشاری در وقوع حداکثر و حداقل فراوانی روزهای یخبندان­های فراگیر در ایران می­باشند.
) به تحلیل سینوپتیکی امواج سرمایی خسارت بار شمال غرب ایران پرداختند. نتیجه این پژوهش نشان داد که فراوانی ماهانه آن­ها در ماه­های گذار آبان و فروردین است و این دو ماه بیش­تر از ماه­های دیگر امواج سرمایی شدید و فراگیر را تجربه کرده­اند.
مواد و روش ها
منطقه مورد مطالعه شامل در غرب و شمال غرب ایران می­باشند. اقلیم این منطقه اکثرا از آب و هوای نیمه خشک و سایر اقلیم ها نیز حدوداً بطور یکسانی در منطقه حضور دارند. مسئله کم آبی در استان­های مطالعاتی، و دمای کمینه (سرما) مهمترین مباحث کشاورزی و تاک­داری می­باشد که اطلاع از منشاء و عوامل آن بسیار مهم خواهد بود. داده­های مورد استفاده در این بررسی­ شامل پارامتر کمینه درجه حرارت ۸۵ ایستگاه سینوپتیک منطقه غرب و شمال غرب ایران ­در دوره آماری ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۴ میلادی موجود در سازمان هواشناسی کشور می­باشد. بدین منظور  برای استخراج یخبندان­های صورت گرفته در منطقه،­ آمار سه ساعته ۸۵ ایستگاه سینوپتیک در دوره آماری سال­های ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۴ میلادی بررسی و سپس پرتکرارترین روز ­و پرتکرارترین دمای کمینه زیر منفی ۱۵ درجه سانتی­گراد تعیین شده است.
­نتایج و بحث
بررسی آماری دما­های کمینه حدی زیر منفی ۱۵ درجه سانتی­گراد که به عنوان درجه حرارت مخرب در ارقام محصول انگور درتاکستان های­ غرب و شمال­غرب ایران نشان داد که کمترین دمای بحرانی در دوره زمانی ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۴ بین ایستگاه­های هواشناسی منطقه مورد مطالعه، مربوط به ایستگاه هواشناسی شهر سقز در استان کردستان با منفی ۳۳ درجه سانتی­گراد می­باشد. بعد از شهر سقز، شهرهای همدان، بستان آباد و سراب با دما­های زیر منفی ۳۰ درجه قرار دارند. ایستگاه بستان آباد، خیرآباد، سراب؛ زرینه اباتو، کمیجان و همدان به ترتیب با میانگین ۸/۱۵، ۲/۱۴، ۳/۱۱، ۴/۹، ۷/۸ و ۴/۸ روز در یک سال، دارای بیشترین روزهایی با دمای منفی ۱۵ درجه سانتی­گراد و پایین­تر می­باشند. همچنین ایستگاه­های خنداب با دمای منفی ۸/۲۴ درجه سانتی­گراد و شهرهای بستان­آباد، خوی و همدان با دمای زیر منفی ۲۰ درجه سانتی­گراد، پرتکرارترین دمای زیر منفی ۱۵ درجه سانتی­گراد را دارند. شهر خنداب  علاوه بر داشتن ارتفاع بیشتر، به علت ورود موج­های سرمایی؛ یخبندان­های تشعشعی از همه ایستگاه­ها در وضعیت بحرانی تر قرار دارد­. تحلیل نقشه­های سینوپتیکی روز ۱۴ ژانویه به عنوان میانگین پرتکرارترین روز کمترین دمای کمینه رخ­داده در منطقه نشان دهنده مثبت بودن مؤلفه بادهای مداری و منفی بودن مؤلفه بادهای نصف­النهاری می­باشد.
نتیجه گیری
چنین شرایطی باعث افزایش شدت و گستردگی فوق­العاده سرمای زمستانه زمانی در منطقه می­شود­. بررسی نقشه هم­فشار سطح ۵۰۰ هکتوپاسکال در روزهای با شدت سرمای زیاد همانند روز ۲۱ دی ماه ۱۳۸۶ شمسی نشان می­دهد که با پایش وضعیت پرفشا­رهای جنب حاره­ای آزور، پرفشار حرارتی سطحی سیبری و کم­فشار جنب قطبی ایسلند و همچنین دیدبانی پربند فشار ۱۰۲۲ هکتوپاسکال در سطح زمین و ارتفاع ۵۵۲۰ دکامتر سطح هم­فشار ۵۰۰ هکتوپاسکال می­توان حداقل  ۱ تا ۳ روز قبل از ورود موج سرمای حامل دماهای بحرانی به مناطق شمال غربی، غربی و مرکزی ایران را پیش بینی نمود­. این پیش آگاهی، فرصت آمادگی و مهیا کردن ادوات لازم برای پیشگیری و مقابله با موج سرمای خسارت­زا را برای کشاورزان فراهم می­سازد.از نظر زمانی نیز، در نقشه پراکنش میانگین درجه حرارت برای رقم دیررس می­توان مشاهده نمود که بدلیل نزدیکی بازه زمانی مراحل فنولوژیکی تشکیل میوه تا رسیدن و برداشت به ماه­های خنک­تر (بخصوص وقوع دماهای پایین­تر در شب) دمای مناسب برای رشد بیماری ها مانند قارچ بیماری سفیدک سطحی فراهم نمی­شود.
 
[۱]. Rest
[۲] . سکون (Quiescence): اکر جوانه­های انگور به دلیل شرایط نامساعد محیطی (نظیر دمای پایین) در حالت رکود باقی بمانند، این پدیده را سکون می­گویند.
[۳] . Ecto-dormancy

علی داودی، شیرین مرادجانی، مجید غلامی، داریوش ابولفتحی،
دوره ۲۳، شماره ۸۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

خاک بستر حیات و فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی، تنوع زیستی و بیولوژیکی می باشد. کمبود آمار و اطلاعات در زمینه فرسایش خاک و تولید رسوب در بسیاری از حوضه‌های آبریز کشور، کاربرد روش‌ها و مدل‌های مناسب را برای برآورد شدت فرسایش خاک و رسوب زایی الزامی می‌نماید. در این مطالعه با استفاده از مدل برآورد فرسایش BLM و روش تصمیم گیری چند معیاره ELECTRE-۱ به بررسی میزان فرسایش در حوضه رومشگان پرداخته‌شده و نقشه شدت و پهنه‌بندی فرسایش تهیه گردیده است. نتایج به کارگیری مدل ELECTRE-۱ نشان می دهد که عامل توپوگرافی (شیب) با وزن ۰,۵۵۷۸ بیش از سایر عوامل در فرسایش پذیری حوضه موثر بوده و نقش اصلی را بر عهده دارد. همچنین بر اساس این مدل زیر حوضه شماره ۱ در شمال حوضه، بیشترین میزان آسیب پذیری در برابر فرسایش را داشته و پس از آن به ترتیب زیر حوضه های ۲، ۴ و ۳ قرار گرفته اند. با به کار گیری مدل BLM نیز مشخص گردید که طبقه فرسایشی کم در حوضه آبریز رومشگان، بیشترین وسعت را شامل می‌شود و پس‌ازآن طبقات فرسایشی زیاد، خیلی زیاد، متوسط و جزئی قرار دارند. به‌طورکلی می‌توان گفت منطقه دارای قابلیت فرسایش‌پذیری متوسطی است. همپوشانی لایه‌ها مشخص نمود که حداکثر شدت فرسایش در دشت‌های دامنه‌ای و واحد کوهستان بوده که ذخایر تراستی و مخروط افکنه ای جدید و قدیم، مارن، آهک، سیلتستون، ماسه‌سنگ، کنگلومرا و ژیپس را شامل می‌شوند. همچنین واحد کاربری کشاورزی دیم بیشترین شدت و واحدهای جنگل و مرتع کمترین میزان فرسایش را دارند. از لحاظ عامل شیب هم، اراضی با شیب ۸ تا ۳۰ درصد بالاترین درجه فرسایش را به خود اختصاص داده‌اند.

صفحه 1 از 1     

فضای جغرافیایی Geographic Space
Persian site map - English site map - Created in 0.28 seconds with 39 queries by YEKTAWEB 4657