علی دسترنج، جواد رفیع شریف آباد، مریم جعفری اقدم، احمد نوحه گر، آرش ملکیان، حمید غلامی،
دوره ۱۸، شماره ۶۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
توده دالاهو در واحد ساختمانی زاگرس چین خورده واقع شده و در آن رخنمونهای از سنگهای کرتاسه تا کواترنری دیده میشود. هدف این تحقیق پهنهبندی توسعه کارستسطحی در زاگرس چینخورده میباشد. از آنجایی که ژئومورفولوژی کارست بر میزان شارژ و ویژگیهای کمی و کیفی آبخوانهای کارستی و بررسی میزان آسیبپذیری آنها، تاثیر بسزایی دارد، تهیه نقشه توسعهیافتگی سطحیکارست و میزان تأثیر عوامل مختلف در نفوذپذیری سازندها، لازم و ضروری می باشد. در مجموع نه عامل لیتولوژی، فاصله از گسل، ارتفاع، بارش، دما، خاک، کاربری ( پوششگیاهی)، شیب و جهتشیب به عنوان متغیرهای مستقل در فرایند کارستزایی و توسعه آن و همچنین شکلگیری ژئومورفولوژی کارست در منطقه مورد بررسی دخیل میباشند. به منظور پهنهبندی توسعهکارستسطحی از مدل منطق فازی ( عملگر گاما) استفاده شده است. براساس نتایج حاصله، توده دالاهو به لحاظ پهنهبندی توسعه کارستسطحی به چهار منطقه فاقدکارست، کارست با توسعهکم، کارست با توسعه متوسط و مناطق توسعهیافته کارستی تقسیم گردید. ارزیابی نقشه پهنهبندی حاصله با فروچاله ها و پولیه های کارستی، حاکی از دقت بالا و کارایی مطلوب این مدل در ارزیابی توسعه کارست سطحی میباشد.
احمد نوحه گر، محمد کاظمی، سید جواد احمدی، حمید غلامی، رسول مهدوی نجف آبادی،
دوره ۱۹، شماره ۶۶ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
فرسایش و رسوب از مخرّبترین پدیدههایی هستند که در مناطق مختلف خسارات فراوانی را بهدنبال میآورند. جهت مدیریت مؤثر کنترل رسوب و اثربخشی پروژههای حفاطت خاک آگاهی از سهم منابع مختلف تولید رسوب ضروری میباشد. هدف مطالعه حاضراستفاده از شش مدل ترکیبی با رویکرد عدمقطعیّت مونتکارلو جهت برآورد سهم سازندها و کاربریهای اراضی مختلف در رسوب خروجی از حوزه بود. ۴ عنصر کربن، مس، سیلیکون و تیتانیوم بهعنوان ترکیب بهینه ردیابها در واحد کاربریهای اراضی و عناصر استرانسیوم، تیتانیوم، مس و نسبت ایزوتوپی نئودیمیوم ۱۴۴/۱۴۳ بهعنوان ترکیب بهینه جهت تفکیک سهم سازندهای زمینشناسی انتخاب شدند. همچنین بر اساس تابع چگالی احتمال هر ردیاب(i) در هر منبع(j) از شبیهسازی مونتکارلو با تکرار ۲۰۰۰ بار جهت حل مدلهای کالینز(Collins)، کالینز اصلاحشده(M Collins)، موتا(Motha)، لاندور(Landwehr)، لاندور اصلاحشده(Modified Landwehr) اسلاتری(Slattery) و هوگس(Hughes) در تعیین سهم و اهمیّتنسبی هر کدام از منابع رسوب استفادهشد. صدکهای ۵ و ۹۵ بهعنوان سطوح اطمینان عدمقطعیّت مونتکارلو و صدک ۵۰ بهعنوان سهم میانگین نسبی هر منبع انتخاب شد. نتایج نشان داد برای سازندها مدل کالینز(Collins) با ضریب کارایی(ME) ۹۸/۹۹% و برای واحدهای کاربری اراضی مدل کالینز اصلاحشده(Modified Collins) با ضریب کارایی ۳/۹۹% بهترین مدلها جهت برآورد سهم منابع مختلف در فرسایش و رسوب هستند. اراضی مرتعی با ۷۶/۵۸%(۶۵/۷۵-۵/۴۲) و سازند آسماری با ۶۳/۵۳%(۱۱/۶۰-۷/۴۶) بیشترین سهم را در تولید رسوب حوزهی آبخیز تنگبستانک دارند. سازندهای پابدهگورپی و بختیاری بهترتیب با ۲۴/۰ و ۲۷/۰ و نیز اراضی باغی و مرتعی بهترتیب با ۷۳/۳ و ۵/۳ بیشترین اهمیتنسبی را بهخود اختصاص دادند.