[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
DOI::
OPEN ACCESS::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
آمار نشریه
مقالات منتشر شده: 660
نرخ پذیرش: 21.9
نرخ رد: 78.1
میانگین داوری: 307 روز
میانگین انتشار: 630 روز
..
آمار عمومی نشریه
آمار عمومی نشریه
..
تعداد دورها                          23
تعداد شماره‌ها 83
 تعداد مقالات 4001
 تعداد مشاهده مقاله 11748252
 تعداد مقالات ارسال شده در یکسال اخیر 3230
 تعداد مقالات پذیرفته شده  637
 درصد پذیرش 30
 زمان پذیرش (روز) 120
 تعداد پایگاه های نمایه شده 9
 h.index 3
میانگین بازه زمانی فرایند داوری 30
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۶ نتیجه برای تهران

اسماعیل کاوسی، فریده اسدیان، سحر شاهپری،
دوره ۰، شماره ۳۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

چکیده در این مقاله پس از تعریف مدل مفهومی، ضوابط موثر در مکانیابی مدارس مشخص شده و اطلاعات مرتبط با هر یک از آنها آماده سازی و سپس اطلاعات نقشه‌ها و اطلاعات توصیفی در نرم افزار ArcGIS وارد گردیده است. در مرحله بعد به تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارزیابی وضع موجود به وسیله نرم افزار ArcGIS و با استفاده از امکاناتی چون Spatial Analysis, Buffering و... پرداخته شده است. با استفاده از منطق بولین و فازی مکان مدارس ابتدایی مورد تحلیل قرارگرفته و مشخص گردیده که کدامیک از این مدارس بر خلاف ضوابط مکانیابی واقع شده و یا در حریم کاربری‌های ناسازگار قرار دارد. با توجه به بررسی‌ها و نتایج به دست آمده، توصیه‌های کاربردی برای بهبود وضعیت مدارس ابتدایی این دو منطقه گردیده است.
یوسف قویدل رحیمی،
دوره ۱۲، شماره ۳۷ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده در این مطالعه داده‌های دمای حداقل مطلق سالانه دمای روزانه ایستگاه سینوپتیک مهرآباد تهران طی دوره آماری ۱۹۵۱ تا ۲۰۱۰ میلادی به مدت ۶۰ سال مورد استفاده قرار گرفته است. در این مطالعه از روش‌های رگرسیون (لگاریتمی و پلی نومیال) و آماره من- کندال برای آزمون معنی‌داری روندهای تغییرات سری‌های دمایی، استفاده شده است. نتایج کلی این تحقیق مبین تغییرات معنی‌دار در روند بلندمدت دماهای فرین حداقل تهران است. دماهای فرین حداقل تهران از سال ۱۹۷۰ به بعد تحت تأثیر پدیده آغاز سرد قرار گرفته و دچار تحول شده و روند رو به تغییر افزایشی را طی می‌کند. نتیجه آشکار سازی روند تغییرات دماهای فرین حداقل تهران مثبت است که این امر به معنی کاهش شدت سرمای زمستان و معتدل‌تر شدن آن می‌باشد. این مطالعه نشان داد که بهترین مدل برای پیش بینی آتی دماهای فرین حداقل تهران، مدل هالت- وینترز است. نتایج حاصل از پیش بینی دماهای فرین حداقل تهران نشان می‌دهد که دمای فرین حداقل تهران در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۲۰ به بالای صفر صعود خواهد کرد که این امر با توجه به روند صعودی معنی دار دماهای فرین حداقل تهران قابل انتظار بوده و نشان دهنده اقلیمی ملایم در زمستان‌های ۱۰ سال آتی است.
علی محمد خورشیددوست، مجتبی نساجی زواره، باقر قرمز چشمه،
دوره ۱۲، شماره ۳۸ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده

برای تحلیل تغییرپذیری زمانی، روند وقایع حد، تخمین ریسک و احتمال وقوع سری‌های زمانی طولانی مدت مورد نیاز است. یکی از مهم‌ترین سری‌های زمانی در علوم جغرافیایی و اقلیم شناسی مربوط به دمای حداکثر و حداقل روزانه است. این دو پارامتر دمایی در برآورد تبخیر و تعرق روزانه، تعیین بیلان آبی و مطالعات تغییر اقلیم کاربرد دارد تعداد سال‌های آماری متفاوت، نواقص آماری و خطای اندازه‌گیری باعث ایجاد سری‌های زمانی با پایه زمانی غیر مشترک می‌گردد. به این منظور بازسازی داده‌های آماری امری لازم و ضروری است. در این تحقیق بازسازی داده‌های دمای حداکثر و حداقل روزانه از روش‌های نزدیک‌ترین همسایه و شبکه عصبی مصنوعی برای ۵ ایستگاه هواشناسی واقع در غرب استان تهران مورد بررسی قرار گرفت. در روش نزدیک‌ترین همسایه از رابطه بین دمای حداکثر و حداقل روزانه با نزدیک‌ترین ایستگاه استفاده شد و در روش شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از شبکه ایستگاه‌های هواشناسی دمای حداکثر و حداقل روزانه بازسازی گردید. شبکه عصبی مورد استفاده در این تحقیق یک شبکه عصبی پیش خور با یک لایه پنهان و الگوی آموزشی پس انتشار خطا می‌باشد. نتایج نشان می‌دهد که برای کلیه ایستگاه‌های مورد مطالعه روش شبکه عصبی متوسط خطای مطلق کمتری را نسبت به روش نزدیک‌ترین همسایه دارد. در روش نزدیک‌ترین همسایه با افزایش فاصله ایستگاه‌ها خطای برآورد افزایش می‌یابد. همچنین دقت هر دو روش در تخمین دمای حداکثر روزانه بیشتر از دمای حداقل روزانه می‌باشد
کرامت اله زیاری، مجید شادمان رود پشتی، سیروس حسن پور، ابوالفضل مصطفایی،
دوره ۱۳، شماره ۴۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده امروزه در کنار سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی، سیستم‌های تصمیم‌گیری چند معیاره به طور گسترده‌ای برای حل مسائل فضایی به کار گرفته می‌شوند. سیستم‌های تصمیم گیری چند معیاره با توجه به نوع کاربرد در مقایسه با یکدیگر دارای نقاط ضعف و قوت مختص به خود هستند و انتخاب یکی از این سیستم‌ها با توجه به نقاط ضعف‌ و قوت‌ مذکور عاری از دشواری نیست. گاها ترکیب این سیستم‌ها در غالب یک سیستم ترکیبی روش مناسبی جهت کاهش ضعف‌ها و در عین حال افزایش کارایی این سیستم‌ها می‌باشد. در این مقاله با ترکیب دو روش AHP و مجموعه‌های فازی در جهت انتخاب مکان بهینه با استفاده از سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی سعی شده است. در این ارتباط معیارهای انتخاب مکان بهینه جهت ایجاد فضای سبز شهری مورد مقایسه قرار گرفته و به صورت فازی وزن دهی شدند و سپس این اوزان به عنوان وزن معیارها مورد استفاده قرار گرفتند. با استفاده از این سیستم ترکیبی علاوه بر اینکه با استفاده از مجموعه‌های فازی در ترکیب با مدل سلسله مراتبی ابهام به عنوان بخشی از سیستم مدل می‌شود بلکه میزان خطای تورش ناشی از مقایسه‌ی دو به دوی لایه‌ها نیز کاهش خواهد یافت.
محمود قدیری،
دوره ۱۵، شماره ۵۱ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

گستردگی ساختمان­های نامقاوم در برابر زلزله در شهرهایی نظیر تهران و نیز تمرکز بیش­تر آن در فضا‌ها و در بخش‌هایی از جامعه، این سوال را مطرح می‌سازد که چرا میزان آسیب‌پذیری بافت مسکونی شهرها در فضا‌ها و در بین بخش‌هایی از جامعه بیش­تر است؟ در این ارتباط، با توجه به نظریه‌های آسیب‌پذیری و نیز محوریت دیدگاه ساخت‌ اجتماعی، هدف این پژوهش، تحلیل تاثیر عوامل اجتماعی-اقتصادی بر میزان آسیب‌پذیری بافت مسکونی شهر تهران می‌باشد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی استفاده شد. داده‌های مورد نیاز از روش‌های میدانی (پرسشنامه‌ خانوار و برداشت میدانی) و کتابخانه‌ای گردآوری شد. پرسشنامه‌ی خانوار از نمونه‌ای آماری با حجم ۳۲۵ خانوار به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای-سیستماتیک تکمیل شد. جهت تحلیل داده­ها از روش­های همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج نشان داد بین میزان آسیب‌پذیری مسکونی و متغیرهای درآمد، منزلت شغلی، تحصیلات، پایگاه اجتماعی و ادراک خطرپذیری رابطه‌ای معکوس و به ترتیب به میزان ۵۷۵/۰-، ۸۲۵/۰-، ۶۹۲/۰-، ۶۶۵/۰- و ۳۲۶/۰- وجود دارد. مطابق نتایج رگرسیون چند متغیره حدود ۸۳ درصد میزان آسیب‌پذیری مسکونی توسط متغیرهای پایگاه اجتماعی، سن، سرمایه‌ی اجتماعی، ادراک خطرپذیری، و کیفیت محله تبیین گردید. نتایج نشان داد عامل پایگاه اجتماعی نقش بیش­تری در تبیین میزان آسیب‌پذیری بافت مسکونی نسبت به عوامل سن، ادراک خطرپذیری و سرمایه‌ی اجتماعی دارد. نحوه‌ی تاثیرگذاری عوامل بر میزان آسیب‌پذیری نیز با استفاده از مدل تحلیل مسیر تبیین شد. نتیجه این­که جهت کاهش آسیب‌پذیری، علاوه بر عوامل فنی و مهندسی، باید عوامل اجتماعی-اقتصادی نیز به­طور جدی مورد توجه قرار گیرد.


حمید فلاحی، جمال محمدی،
دوره ۱۸، شماره ۶۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

یکی از مسائل بنیادین در توسعه موزون شهری، افتراق و نابرابری فضایی بین در ابعادجغرافیایی است که تولید و باز تولید نابرابری‌های فضایی را در بستر عدم تعادل فضایی شهری در پهنه های مختلف آن ایجاد نموده و موجبات اختلال در برنامه ریزی و سیاستگزاری‌های عادلانه شهری را فراهم می‌سازد. این پژوهش با روش تحلیلی-پیمایشی به دنبال بررسی فرآیندهای موثر بر عدم توازن فضایی در پراکنش تسهیلات عمومی شهری در مناطق شهری کلان­شهر تهران است. در این رابطه، گردآوری داده ها با مطالعات میدانی و کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری شامل جمعیت کلانشهر تهران است. که با استفاده از روش نمونه گیری مورگان، ۳۸۴ نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. سنجش داده‌های کمی-کیفی از طریق آزمون تک نمونه‌ای، معادلات ساختاری و مدل تصمیم‌گیری چندمعیاره ویکور در محیط نرم‌افزاری SPSS و ArcGIS می‌باشد. ابعاد جغرافیایی افتراق فضایی بر مبنای نظریه‌های مختلف موجود(که تبیین ساز واقعیت‌های فضایی و نابرابری توزیع خدمات شهری است) احصاء و عملیاتی گردید. یافته‌های تحقیق نشان داد که بیشترین اختلاف بین سرانه کاربری تهران و سرانه استاندارد مربوط به کاربری های آموزش عالی با مقدار ۶۹,۱۵۶- و حمل و نقل با مقدار ۲۶,۳۸۲- متر مربع برای هر نفر و کمترین نیز مربوط به کاربری انتظامی و مسکونی است. براساس آزمون تک نمونه ای t، شاخص «اجتماعی» با ارزش کمی و آماره تی ۱,۰۵۹، بیشترین نارضایتی را کسب کرده است. همچنین، طبق محاسبات مدل ویکور، منطقه ۱۶ با مقدار (۱Qi= ) بهترین و منطقه ۶ با مقدار (۰,۰۰۴Qi= ) بدترین وضعیت را در توزیع خدمات و تسهیلات براساس نیاز جمعیت منطقه دارند. تبیین ابعاد جغرافیایی موثر در افتراق فضایی کلانهشر تهران نشان داد که شاخص سیاسی-اداری با ضریب بتای ۰,۹۰۶ و  ضریب تاثیر ۰.۶۶۸ بیشترین تاثیر را بر نابرابری فضایی(توزیع خدمات و تسهیلات عمومی بین مناطق ۲۲ گانه شهر تهران) داشته است. بعد از آن شاخص محیط طبیعی با ضریب بتای ۰.۸۸۹ و ضریب تاثیر ۰.۲۸۲ و  شاخص کالبدی با ضریب بتای ۰.۷۸۹ و  ضریب تاثیر ۱.۵۲۴ ، شاخص اجتماعی با ضریب بتای ۰.۷۷۱ و  ضریب تاثیر ۱.۵۲۹ در رتبه های بعدی قرار دارند. و در نهایت شاخص اقتصادی با ضریب بتای ۰.۶۵۲ و  ضریب تاثیر ۲.۸۳۹  کمترین تاثیر را بر نابرابری فضایی بین مناطق ۲۲ گانه شهر تهران دارند
احمد پور احمد، حسین حاتمی نژاد، نبی مرادپور،
دوره ۱۸، شماره ۶۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

پیاده‌روی قدیمی‌ترین و طبیعی‌ترین شکل حرکت در شهر است. انسان می‌تواند از این طریق با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کند و تعاملات اجتماعی را شکل دهد و نتیجه آن سرزندگی اجتماعی در شهرها باشد. از این رو توجه به شاخص-های توسعه پیاده‌روی در سطح محلات شهری الزامی به نظر می‌رسد. این پژوهش قصد دارد به بررسی تطبیقی شاخص‌های توسعه پیاده‌روی در شهر تهران بپردازد. خرد بودن سطح موضوع مورد بررسی و کلان بودن سطح موضع، نگارندگان را بر آن داشت تا محله امیرآباد و دانشگاه تهران را به عنوان محدوده مورد مطالعه انتخاب کنند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و از ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای کسب نظر شهروندان استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را، کلیه ساکنان محلات امیرآباد و دانشگاه تهران تشکیل می‌دهند، که به صورت تصادفی با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۰ نمونه انتخاب شده است. نگارندگان برای دقیق‌تر شدن نتایج تحقیق، حجم نمونه را به ۴۰۰ نفر افزایش داده‏اند. برای تحلیل داده‏ها از نرم افزار آماری M‏initab۱۶ استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می‏دهد که از بین مولفه-های موثر برای توسعه پیاده‌روی، شاخص‌ دسترسی، پیوستگی مسیر، تنوع کاربری‌ها، تعاملات اجتماعی، امنیت، محیط اطراف محله، پویایی و جذابیت و راحتی در محله دانشگاه تهران و شاخص ایمنی در محله امیرآباد مناسب‌ می‌باشد.


رحیم سرور، نوبخت سبحانی، انوشیروان مهری، مجید اکبری،
دوره ۱۸، شماره ۶۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

مدیریت شهری یک مفهوم فراگیر است و هدف آن تقویت سازمان‌های دولتی و غیردولتی برای شناسایی برنامه‌ها و سیاست‌های گوناگون و پیاده‌سازی آن‌ها با نتایج بهینه است و اداره یک شهر بدون آن امکان‌پذیر نیست. ولی امروزه، شهرها به‌خصوص کلان‌شهرها به دلیل مسائل و مشکلات بی‌رویه باعث شده که مدیریت شهری سنتی کارآمدی خود را از دست بدهد و در این راستا، مدیریت یکپارچه شهری به‌عنوان‌ یک‌نهاد مدیریتی‌ فراگیر و درگیر با موضوعات و پدیده‌های‌ بسیار گسترده‌ و متنوع‌ شهر و شهرنشینی‌ ضروری‌ است‌ تا نهایتاً‌ دستیابی‌ به‌ توسعه‌ پایدار در شهر میسر گردد. نوع تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و در جمع‌آوری اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه‌ای استفاده‌شده است. همچنین برای تجزیه‌وتحلیل یافته‌ها از مدل‌های تصمیم­گیری چند معیاره (دیماتل فازی و تاپسیس) استفاده‌شده است. یافته‌ها حاکی از آن است که در بین معیارهای اصلی تحقیق، ساختار ارتباطی با دارا بودن بیشترین ضریب وزنی و اثرگذاری مستقیم با کسب امتیاز ۱۹,۱۷ در جایگاه اول، شرایط قانونی سیاست­گذاری با کسب امتیاز (۱۹.۱۱)در جایگاه دوم و درنهایت دیدگاه‌ها و نگرش‌ها با کسب امتیاز (۱۹.۰۰) در جایگاه سوم قرار دارند و این عوامل مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در پیاده‌سازی مدیریت یکپارچه شهری در کلان‌شهر تهران می‌باشد. همچنین زیر معیارها بر اساس مدل تاپسیس منعکس‌کننده این مطلب است که همپوشانی وظایف سازمانی در ارگان‌های مختلف مربوط به مدیریت شهری، ضعف زیرساخت‌های اطلاعاتی برای مدیریت یکپارچه شهری و  ناشناخته ماندن نگرش یکپارچه در مدیریت سطوح مختلف فضایی به ترتیب در جایگاه‌های اول تا سوم را ازنظر خبرگان، متخصصین کسب کرده و تأثیر بیشتری بر پیاده‌سازی مدیریت یکپارچه شهری در کلان‌شهر دارند.


محمد نوری ده بزرگ، محمد تقی رضویان، مرتضی قورچی،
دوره ۱۹، شماره ۶۷ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

کیفیت زندگی یکی از عواملی است که امروزه در مطالعات شهری جایگاه ویژه‌ای دارد. تلاش در جهت بالا بردن کیفیت زندگی و رضایتمندی از آن در عرصه بافت‌های ناکارآمد شهری به‌ویژه در کلان‌شهرها به دلیل اینکه با معضلی به نام فرسودگی روبرو گشته‌اند و این معضل باعث آسیب‌پذیری و نارضایتی شدید از سطح کیفیت زندگی در این بافت‌ها گردیده است، اکنون به یک اضطرار و ضرورت تبدیل گشته است. بنابراین در این مقاله ، هدف شناسایی و سنجش میزان تأثیرگذاری مؤلفه‌های مؤثر بر کیفیت زندگی در بافت‌های ناکارآمد منطقه ۱۲ شهر تهران در راستای تقویت و افزایش سطح کیفیت محیط زندگی در این بافت‌ها است. بر این اساس مبنای سنجش کیفیت زندگی در بافت ناکارآمد منطقه ۱۲ شهر تهران، معیار رضایتمندی از کیفیت زندگی در این بافت‌ها از دیدگاه ساکنین است. برای سنجش میزان اثرگذاری مؤلفه‌های مؤثر بر کیفیت زندگی از روش‌های آماری نظیر آزمون T، رگرسیون چند متغیره و روش تحلیل مسیر (Path analysis) استفاده‌شده است. روش این پژوهش، ازلحاظ هدف «کاربردی» و ازنظر روش مطالعه «توصیفی- تحلیلی» است و جمع­آوری اطلاعات و داده­ها به دو صورت اسنادی- پیمایشی و قیاسی- استقرایی است. حجم نمونه موردمطالعه در این پژوهش با توجه به جمعیت بافت‌ ناکارآمد منطقه ۱۲ شهر تهران و با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۴ نفر به‌دست‌آمده است و روایی مؤلفه های پرسشنامه توسط تعدادی از کارشناسان و اعضای هیئت‌علمی دانشگاه مورد تأیید قرار گرفت و همچنین برای بررسی پایایی ابزار تحقیق نیز از روش انجام پیش‌آزمون و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که این ضریب برای مجموع شاخص های پرسشنامه ۷۹۱/۰ محاسبه شد که نشان دهنده پایایی مناسب و قابل قبول ابزار پرسشنامه است و اعتبار سازه ای آن با تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که وضعیت رضایت از مؤلفه های مسکن، کالبدی- فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی، حمل و نقل، محیطی و خدماتی معنادار بوده و نشان از سطح پایین کیفیت در این شاخص ها دارد. به نحوی که عامل مسکن، کالبدی، محیطی و اقتصادی بیشترین تأثیر را در میزان رضایتمندی از کیفیت زندگی بافت ناکارآمد منطقه ۱۲ شهر تهران دارا هستند.
 
مهدیه نخعی، اسفندیار بندریان، بختیار عزت پناه،
دوره ۱۹، شماره ۶۸ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

شهر به عنوان نماد کالبدی ؛ اوضاع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و فن آوری در هر عصر و دوره ای می‌تواند معیاری جهت ارزیابی روند تحولات جامعه در آن باشد. بافتهای شهری نیز در هر کشور و در هر عصر و زمانه متناسب با درجه توسعه یافتگی آن کشور و بواسطه کنشگران و عوامل مختلف، شکل گرفته و شرایط اجتماعی، اقتصادی ؛ سیاسی و فرهنگی کشور در هر زمانی در شکل گیری بافت‌های شهری موثر بوده است. هدف کلی مقاله حاضر بررسی نقش کنشگران دخیل در نوسازی بافت فرسوده منطقه۱۲تهران می باشد، در این راستا، پس از مطالعه سوابق پژوهش و ادبیات موضوعی تحقیق، مصاحبه وکسب نظر اساتید در این خصوص نقش و تاثیر هر یک از کنشگران در بهبود و نوسازی بافت فرسوده مورد تحلیل قرار گرفت.پنج کنشگر مؤثر در فرآیند نوسازی بافت فرسوده عبارتند از: سازمان های دولتی، ساکنین بافت فرسوده، نهادهای محلی، اهداف و راهبرها و بخش خصوصی می باشد. پژوهش حاضر از حیث روش، توصیفی و پیمایشی است و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری تحقیق ساکنین منطقه ۱۲ شهر تهران هستند. با توجه به جمعیت کل منطقه ۱۲، باید گفت که ۲۴۰۷۲۰ نفر به عنوان جامعه آماری تحقیق هستند.که با توجه به زیاد بودن تعداد جامعه آماری جهت مصاحبه و توزیع پرسشنامه، بخشی از نمونه آماری جهت مصاحبه و توزیع پرسشنامه انتخاب شده است. در این زمینه با استفاده از روش نمونه گیری مورگان، ۳۸۴ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از نمونه آماری، از پرسشنامه ایی که با توجه به متغیرهای تحقیق و عملیاتی  نمودن آنها تنظیم شده، استفاده گردیده است. برای تعیین روایی ابزار جمع آوری اطلاعات از روایی محتوایی استفاده گردید. پایایی پرسشنامه محقق ساخته ی تحقیق با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، ۹۶۳/۰ بدست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری و تحلیل عاملی اکتشافی با نرم افزار Lisrell استفاده گردید. بر اساس نتایج به‌دست‌آمده از مدل معادلات ساختاری، مقدار ضریب معناداری (T- VALUE) برای مجموعه روابط بین کنشگران با یکدیگر و متغیرهای تحقیق بررسی شد.که ارتباط بین کنشگران(سازمان های دولتی، ساکنین بافت فرسوده، نهادهای محلی، اهداف و راهبرها و بخش خصوصی) بر ابعاد و شاخصهای  موثر بر بافت فرسوده منطقه۱۲تهران که شامل(عوامل اقتصادی همچنین میزان بار عاملی یا ضریب استانداردشده، بدست‌آمده برای کنشگران مربوط به ترتیب۱۶/۰ و ۱۵/۰و ۱۰/۰و۵۲/۰و۰۹/۰می باشد. ،عوامل اجتماعی، عوامل کالبدی،عوامل زیست محیطی،عوامل سیاسی-اداری و عوامل حقوقی-قانونی) به ترتیب برابر ۵۳/۳ و ۵/۳ و۶/۳ و۲۴/۳ T به‌دست‌آمده بیشتر از ۹۶/۱ است می‌توان با اطمینان ۹۵ بیان کرد که رابطه معنی‌داری بین متغیرها وجود دارد.


لیلا دیانی، مهدی پورطاهری، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، حسن احمدی،
دوره ۲۰، شماره ۶۹ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

فرم روستایی بهعنوان الگوی فضایی جامع، بیحرکت، موضوعات کالبدی پایدار در روستا تعریف شده است. در این راستا، سازههای اصلی فرم روستایی یعنی تیپ ساختمان؛ زیربناها؛ کاربری اراضی؛ تراکم؛ و توزیع مبنایی برای ارزیابی و یا ساماندهی بافتهای فرسوده روستایی قرار گرفته میشود؛ زیرا بافت فرسوده در مناطق روستایی از نظر فرم و محتوی، کارایی خود را از دست داده است. این مسأله در کشور مطرح شده ولی بسیاری از مدلها چندان با واقعیت متناسب نبوده لذا مداخله برای ایجاد تعادل ضرورت مییابد. در این راستا، یکی از اقدامات بنیادین و اولیه در رابطه با مناطق فرسوده روستایی، رتبهبندی اینگونه مناطق بر مبنای پنج عنصر کلی مربوط به فرم روستایی است تا بدین طریق مناطقی که وضعیت نامطلوبتری در خصوص فرم روستایی دارند شناسایی و ساماندهی (نوسازی) به شکل محسوستری در آنها انجام گیرد؛ اما تاکنون ارزیابی علمی در این زمینه انجام نگرفته است. به تازگی، روش ارزیابی تولید وزنی تجمعی (WASPAS) بهعنوان یکی از کاربردیترین روشهای رتبهبندی معرفی شده است؛ از اینرو، پژوهش حاضر در پی ارزیابی و رتبهبندی بافتهای فرسوده روستاهای پیرامون کلانشهر تهران با تأکید بر سازههای اصلی فرم روستایی است. بر این اساس، روش تحقیق این مقاله از نوع توصیفیـ کاربردی و شیوه جمعآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانهای و میدانی بوده که با استفاده از پرسشنامه، نظر ۲۶۰ نفر خانوار روستایی و ۱۵ نفر از نهادهای محلی در روستاهای فرسوده پیرامون کلانشهر تهران در هشت شهرستان از استان تهران منتخب و پانزده متخصص علمی بهمنظور وزندهی به شاخصها دریافت، توصیف و تحلیل شد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد روستاهای مشهدفیروزکوه، یهر، کبیرآباد، قوئینک رخشانی، جعفرآباد باقراُف، وسطر، حصار کوچک، زواره بید، حسن آباد باقراُف در مقایسه با روستاهای دیگر، شرایط نامطلوبی را به لحاظ وضعیت موجود فرم روستایی به کمک روش واسپاس داشته اند.
علی حسینقلی زاده، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، پریسا بیرانوند،
دوره ۲۰، شماره ۷۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

چکیده

 دمای سطح زمین فاکتور اصلی در تعادل انرژی کره‌زمین بوده و به عنوان ورودی مدل‌های تغییرات آب­وهوایی و محیطی به‌کار می‌رود. در گذشته و حتی در حال حاضر بدلیل فقدان و یا کمبود ایستگاههای کافی هواشناسی در بسیاری از مناطق کشور، اندازه گیری و ثبت دما انجام نگرفته است بطوربکه اطلاع دقیقی از تغییرات دمایی در آن مناطق در دست نیست، لذا وجود روشی که بتواند سریع، دقیق و کم هزینه و آن هم در مقیاس وسیع دما را اندازه گیری نماید لازم و ضروری است. استفاده از فناوری سنجش از دور به دلیل دید وسیع و یکپارچه، در دسترس بودن بسیاری از تصاویر و آرشیو غنی گزینه مناسبی در برآورد این پارامتر به شمار می رود. در این تحقیق روش های مختلف استخراج دمای سطح زمین ازجمله Mono-window،Artis و Stefan-Boltzman مورد بررسی قرار گرفت بطوریکه در هر روش، گسیلمندی از راه های مختلفی از جمله  NDVI، Classification  و MODIS Product محاسبه و سپس وارد معادلات گردید. همچنین از تصاویر متنوع سری لندست شامل TM,ETM+,OLI و محصول گسیلمندی MODIS استفاده گردید. برای تبدیل دمای سطح به ارتفاع یک و نیم متری نیز از یک دماسنج دقیق محیطی با دقت ۰,۲ درجه سانتی گراد و رابطه خطی (=۰,۴۴×LST + ۸/۸دمای هوا)  استفاده شد سپس نتایج بدست آمده با استفاده از داده های ایستگاه های هواشناسی، محاسبه RMSE و آزمون آماری T مورد راستی آزمایی قرار گرفت. نتایج نهایی نشان داد که  بهترین روش با RMSE ۱,۰۹ مربوط به  تصویر ETM+ و روش Stefan-Boltzman و بدترین روش نیز با   RMSE ۲,۶۴ مربوط به استفاده از تصویر MODIS و روش Mono-Window است. لذا پیشنهاد می گردد برای سایر مناطق که از لحاظ پارامترهای جغرافیایی به منطقه مورد مطالعه شباهت دارند روش Stefan-Boltzman. بکار گرفته شود.


محمد نوری ده بزرگ، محمد تقی رضویان، مرتضی قورچی،
دوره ۲۱، شماره ۷۴ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

یکی از رویکردهای نوین در مطالعات مسکن، سنجش ابعاد مختلف مسکن در قالب شاخص‌های پایداری است. بنابراین هدف اصلی پژوهش، تبیین اثرات مؤلفه‌های پایداری بر کارآیی مسکن اجتماعی است که برای دست‌یابی به اهداف، ترکیبی از روش‌های توصیفی- تحلیلی و علّی مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش مسکن مهر شهر پرند است که ۳۸۲ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است. با پردازش اولیه محتوای پرسشنامه و دسته بندی موضوعی آن، متغیرهای مشاهده شده برای پنج مؤلفه سازنده پایداری بدست آمد. توصیف اولیه متغیرها بیانگر پایین تر بودن میانگین تمامی آن ها از حدّ متوسط پایداری و ضعف کارآیی از نظر مؤلفه های پایداری بود. پنج مدل تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول برای اندازه گیری پنج زیرمقیاس سنجش میزان کارآیی مسکن تدوین واعتبار سنجی شد. نهایتاً چگونگی نقش و تأثیر متغیرهای مشاهده شده و مؤلفه های پنج گانه حاصل از آن ها بر سنجش کارآیی مسکن اجتماعی، به عنوان متغیر وابسته پنهان اصلی، و روابط بین آن ها به کمک یک مدل ساختاری تحلیل عاملی تأییدی پنج عاملی مرتبه دوم تحلیل شد. با توجه به اثرهای کلی و ضرایب مسیر نهایی، نتایج حاکی از آن است که با حذف اثرهای خطاهای اندازه گیری در رویکرد معادلات ساختاری، ارزیابی میزان کارآیی مسکن اجتماعی به ترتیب متأثر از مؤلفه های زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی – فیزیکی است که تا اندازه ای با نتایج حاصل از توصیف متغیرهای مشاهده شده خام متفاوت است. اعتبار سنجی درونی زیر مقیاس های پنج گانه و مقایسه آن ها با نتایج نهایی بیانگر آن است که تأثیرات غیر مستقیم و نهایی متغیرهای مشاهده شده بر سنجش میزان کارآیی مسکن اجتماعی بیش از میزان اعتبار مدل های اندازه گیری ناشی از ماهیت آن ها و نقشی است که در کارآیی مسکن اجتماعی دارند.
موسی عابدینی، علی عشقی چهاربرج، سعیده علوی،
دوره ۲۲، شماره ۷۸ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده

در بین مخاطرات محیطی، زلزله با خرابی ساختمان‌ها و زیرساخت­های شهری، خسارت­های بسیاری را به اموال و دارایی­ها در نواحی شهری و اطراف آن وارد می‌کند. در مواجهه با چنین وضعیتی ایجاد جوامع تاب­آور مناسب­ترین راهبرد برای مقابله با بحران زلزله است. نخستین گام برنامه­ریزی اصولی و آگاهانه در ایجاد جوامع تاب­آور، سنجش میزان تاب‌آوری سازه‌های شهری در برابر زلزله­های احتمالی است. ازاین‌رو پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تاب‌آوری کالبدی منطقه ۶ شهر تهران در برابر سناریوهای مختلف زلزله ­انجام شد. جهت سنجش از ۱۰ معیار اثرگذار در قالب ۴۶ زیرمعیار که در تاب‌آوری کالبدی منطقه مؤثر بودند، استفاده شد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است. برای تحلیل وزن نسبی معیارها و زیرمعیارها از تحلیل شبکه­ی(ANP) و برای طراحی سناریوهای زلزله در شدت‌های مختلف از روش فازی و مدل Dµ در محیط GIS بهره گرفته شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در زلزله شش ریشتری از مجموع سازه‌های منطقه، ۳۶/۱۲ درصد که بیشتر در ناحیه یک شهرداری منطقه در (محله ایرانشهر) و در ناحیه ۲ شهرداری منطقه (محله نصرت) قرار دارند، از تاب‌آوری کمی در برابر زلزله برخوردارند. در زلزله هفت ریشتر، ۲۴/۵۵ درصد سازه­های منطقه تاب‌آوری کم و ۶۹/۱۷ درصد سازه­ها تاب‌آوری خیلی کمی در برابر زلزله دارند. در زلزله هشت ریشتری، با افزایش شدت زلزله، ۰۶/۲۳ درصد سازه‌های منطقه با تاب‌آوری کم و ۳۱/۵۳ درصد سازه­ها با تاب‌آوری خیلی کم مواجه­اند که بیشترین تعداد این سازه‌ها در سطح منطقه ۶ شهر تهران در نواحی شهرداری ۱(محلات ایرانشهر و ولیعصر)، ۲ (محله نصرت)، ۳ (محلات بهجت‌آباد و قائم)، ۴ (محله فاطمی) و ۵ (محله آرژانتین) منطقه قرار دارند.

 
بهنام قاسم زاده، زهراسادات سعیده زرآبادی، حمید ماجدی، مصطفی بهزادفر، ایوب شریفی،
دوره ۲۲، شماره ۸۰ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده

براساس گزارش‌ها و مستندات، تهران به عنوان پایتخت و پرجمعیت‌ترین شهر ایران در معرض آثار و پیامدهای تغییرات اقلیمی بوده است، اما اقدامات تطبیقی مناسبی برای مواجهه با آن صورت نگرفته است. با توجه به افزایش تهدیدها و پیامدهای تغییرات اقلیمی، انطباق با این تغییرات جزو مهم‌ترین برنامه‌ها برای مدیریت شهری محسوب شود. با توجه به اهمیت این مسأله هدف این مقاله شناسایی موانع انطباق با تغییرات اقلیمی در مدیریت شهری شهر تهران و ارزیابی تاثیر هر کدام از موانع و شاخص های آنها است. این تحقیق ابتدا تجارب و دیدگاه‌های کارشناسان در خصوص موانع انطباق در ساختار مدیریت شهری تهران را با استفاده از تکنیک گروه‌های متمرکز کانونی مورد بررسی قرار داده و در نهایت 9 درون-مایه اصلی و 31 درون‌مایه فرعی شکل گرفت. درون‌مایه‌های اصلی تولید شده در این تحقیق عبارتند از: «ساختار و فرهنگ پژوهش»، «آگاهی، آموزش و دانش»، «اجتماعی»، «منابع و مدیریت آن»، «قوانین و مقررات»، «ارتباطات و تعامل»، «اقتصادی»، «نهادی-اداری» و «برنامه‌ریزی» است. سپس با استفاده از روش ماتریس ارزیابی سریع به شکل کمی و ارزیابی اثرات کیفی درون مایه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند که نتایج این ارزیابی نشان داد موانع «برنامه ریزی»؛ «قوانین و مقررات» و «ساختار و فرهنگ پژوهش» بیش از سایر موانع تاثیرگذار بوده اند. همچنین نتایج ارزیابی کیفی نشان می دهد سطح تاثیرگذاری اغلب موانع منطقه ای، بلند مدت، برگشت پذیر، دائمی و قطعی بوده است. نتایج این تحقیق می‌تواند به تصمیم-گیران، برنامه‌ریزان و سیاستگذاران مدیریت شهری کمک نماید تا شناخت بهتری نسبت به موانع انطباق با تغییرات اقلیمی پیدا کنند و در جهت رفع این موانع، اقدامات و تصمیمات لازم را به عمل آورند.

نیلا پژوهنده، دکتر اسماعیل شیعه، دکتر مریم معینی فر،
دوره 24، شماره 86 - ( 5-1403 )
چکیده

عدم درک مفهوم کیفیت فضایی، فقدان توجه به رویکرد کل­نگر آن، به عدم شکلگیری کیفیت مطلوب فضاهای عمومی شهری منجر شده که توانایی پاسخ گویی به نیازهای شهروندان را در طول زمان ندارد. بنابراین با نوجه به ناکارآمدی فضاهای عمومی شهری، ضروری است تا نگرشی متناسب با شرایط شهری امروز اتخاذ شود. تفکر نوین طراحی شهری یکپارچه با کلی­نگری، عرصه عمومی جدیدی را در ادبیات جهانی مطرح نموده است. از این­رو پژوهش حاضر درصدد بهره­گیری از این تفکر در راستای ایجاد تغییر در کیفیت فضاهای عمومی شهری ایران، به ویژه فضاهای عمومی منتخب از منطقه پنج شهرداری تهران است. روش تحقیق حاضر کیفی کمی است. در مرحله کیفی، این مقاله سعی دارد با استفاده از روش تحلیل محتوا (مرور متون)، بررسی تطبیقی چارچوب نظری تفکر طراحی شهری یکپارچه با مطالعه موردی، شرایط کاربرد این تفکر را معرفی نماید. در مرحله کمی تحقیق، روش گردآوری داده­ها توصیفی پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه 24 متخصص در حوزه معماری و شهرسازی می­باشد. مؤلفه­های استخراجی، با استفاده از نرم­افزار SPSS و از طریق تحلیل عامل اکتشافی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد پنج عامل از عوامل تأثیرگذار بر ارتقای کیفی فضاهای عمومی شهری در این منطقه هستند که بیشترین درصد واریانس تبیین شده، مربوط به مؤلفه اجتماعی با 67/21 درصد بوده که حاکی از ارجحیت و اهمیت این عامل دارد. یافته­های پژوهش نشان می دهد که علاوه بر کلی­نگری نسبت به مفهوم کیفیت فضایی، بررسی مفهوم کیفیت فضایی از مقیاس کلان به خرد در فرآیندی یکپارچه، ایجاد سازوکارهایی برای ارتقای جایگاه رویکرد فرارشته­ای شهرسازی در روند برنامه ریزی و طراحی محیط، از پیش­شرط­های لازم بری کاربردی نمودن این تفکر و ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری  است.


صفحه 1 از 1     

فضای جغرافیایی Geographic Space
Persian site map - English site map - Created in 0.28 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4657